English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8775 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
demand note U مطالبه نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
claim for indemnification U ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
claims U مطالبه
demands U مطالبه
claim U مطالبه
claiming U مطالبه
claimed U مطالبه
demand U مطالبه
demanded U مطالبه
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
energy demand U مطالبه انرژی
exactable U قابل مطالبه
to call in U مطالبه کردن
undercharge U کم مطالبه کردن از
omittance is no quit tance U مطالبه نکردن
asked <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
claimed <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
demanded <adj.> <past-p.> U مطالبه شده
claimant U مطالبه کننده
demands U مطالبه کردن
demands U درخواست مطالبه
demanded U مطالبه کردن
demanded U درخواست مطالبه
demand U مطالبه کردن
demand U درخواست مطالبه
unclaimed U مطالبه نشده
exaction U مطالبه بزور
claimable U قابل مطالبه
demandable U قابل مطالبه
charge U مطالبه بها
charges U مطالبه بها
demander U مطالبه کننده
claims U مطالبه کردن
claiming U مطالبه کردن
claimed U مطالبه کردن
claim U مطالبه کردن
exigible U خواستنی مطالبه کردنی
claim guarantee form U مطالبه پرداخت ضمانتنامه
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
exact U بزور مطالبه کردن
unasked U مطالبه نشده ناپرسیده
claim under a guarantee U مطالبه تحت ضمانتنامه
exacts U بزور مطالبه کردن
exacted U بزور مطالبه کردن
demand U مطالبه تقاضا کردن
demanded U مطالبه تقاضا کردن
demands U مطالبه تقاضا کردن
buyer's option to duble U مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
exact U عین به زور مطالبه کردن
exacts U عین به زور مطالبه کردن
time deposits U مطالبه نقدی موجل از بانک
exacted U عین به زور مطالبه کردن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
pray in aid U دعوی مطالبه منافع ناشی ازمحتویات یک سند
seller's option to duble U از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
property in action U مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
manifesting U نامه
carrier U نامه بر
correspoundence U نامه ها
manifests U نامه
post boy U نامه بر
letter U نامه
carriers U نامه بر
manifest U نامه
manifested U نامه
breve U نامه
letters U نامه
epistle U نامه
epistles U نامه
letters of procurator U وکالت نامه
letters of administration U قیم نامه
letter of a U اگاهی نامه
letter of a U اطلاع نامه
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter writing U نامه نگاری
letter of indemnity U غرامت نامه
letter of recommendation U توصیه نامه
letter missive U امر نامه
letter writer U نامه نویس
letter of recommendation U سفارش نامه
letter of introduction U معرفی نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter no U نامه شماره 5
warrant of attorney U وکالت نامه
letters patent U نامه سرگشوده
recognizance U تعهد نامه
recognizance U التزام نامه
registered letter U نامه سفارشی
road book U راه نامه
statement of a claim U افهار نامه
stemma U نسب نامه
surety bond U تضمین نامه
swamped with letters U غرق نامه
swearing formula U قسم نامه
swearing formula U سوگند نامه
sylva U درخن نامه
questionary U پرسش نامه
pursuivant U نامه رسان
letters patent U نامه سرگشاده
light list U چراغ نامه
marriage bed U عقد نامه
marriage contract U عقد نامه
memorandum of understanding U تفاهم نامه
packet boat U کشتی نامه بر
passionary U شهادت نامه
passionary U مصیبت نامه
pigeongram U نامه کبوتر
mailer U نامه رسان
letter writer U نامه نگاری
billet doux U نامه عاشقانه
by low U ایین نامه
byelaw U ایین نامه
bylaw U ایین نامه
bylaws U ایین نامه
certificate of incorporation U شرکت نامه
circular letter U نامه اداری
genealogical tree U نسب نامه
collins U نامه پر سود
bill of sale U بیع نامه
bill of lading U بار نامه
testimonial U گواهی نامه
testimonial U تصدیق نامه
testimonials U گواهی نامه
testimonials U تصدیق نامه
rental U اجاره نامه
acknowledgment U شهادت نامه
bacchanalian song U ساقی نامه
bail bond U ضمانت نامه
bill of divorce U طلاق نامه
bill of exception U اعتراض نامه
bill of indicment U ادعا نامه
concession deed U امتیاز نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
concordat U موافقت نامه
escape chit U امان نامه
treaties U موافقت نامه
formulary U دستور نامه
gender tree U شجره نامه
genealogical tree U شجره نامه
guaranty U ضمانت نامه
l/c U اعتبار نامه
lease contract U اجاره نامه
leetter writing U نامه نگاری
leter of condolenee U تعزیت نامه
letter book U رونوشت نامه
epistoler U نامه نویس
corrigenda U غلط نامه
credential U استوار نامه
letter of reference U توصیه نامه
decameron U داستان نامه
deed of conveyance U صلح نامه
deed of endowment U وقف نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of sale U بیع نامه
deed of transfer U انتقال نامه
letter of reference U معرفی نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
tenency agreement U اجاره نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
full power of attorney U اختیار نامه
certificate of authority U اختیار نامه
Are there any letters for me? U من نامه ای ندارم؟
power of procuration U وکالت نامه
certificate of authority U وکالت نامه
full power of attorney U وکالت نامه
letter of attorney U وکالت نامه
power of authority U وکالت نامه
power of attorney U وکالت نامه
the original letter U عین نامه
warrant of attorney U اجازه نامه
power of procuration U اجازه نامه
power of authority U اجازه نامه
power of attorney U اجازه نامه
letter of attorney U اجازه نامه
full power of attorney U اجازه نامه
Did you carry (deliver) the letter ? U نامه را بردی یا نه ؟
Letter of recommendation. U توصیه نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
hear from <idiom> U دریافت نامه
certificate of authority U اجازه نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com